Farsi Dictionary

Farsi - English Dictionary

Persian Dictionary

Farsi English Translation

Share |
Word
Farsi » English Translations for "امدن به"
Func. Word Definition Pron.
V امدن به become
V امدن به behoove
V امدن به behove

Farsi » English Indirect translations for "امدن به"
Func. Word Definition Pron.
V اتفاقا امدن supervene
V از امدن یا وقوع چیزی خبر دادن herald
V از انحنا در امدن uncurl
V از پای در امدن succumb
V از پس امدن ensue
V از تختخواب بیرون امدن roll out
V از دنبال امدن attend
V از دنبال امدن ensue
N از مادر با کره بدنیا امدن virgin birth
V از محل محصوری بمحل غیر محصوری امدن debouch
V امدن come
V امدن و رفتن belabor
V با پیروزی بدست امدن import
V برف امدن snow
V بر مشکلات فائق امدن win through
V بسرعت پایین امدن swoop
N بصورت قانون در امدن enactment
V بصورت گله ورمه در امدن flock
V بکار امدن answer
V بکنار کشتی امدن board
N بند امدن قاعدگی menopause
V بنظر امدن seem
V بنظر امدن beseem
V بنظر امدن، مراقب بودن look
V بوجدوطرب امدن exult