Farsi Dictionary

Farsi - English Dictionary

Persian Dictionary

Farsi English Translation

Share |
Word
Farsi » English Translations for "بهم پیوسته"
Func. Word Definition Pron.
A بهم پیوسته conjunct
A بهم پیوسته collective
A بهم پیوسته indiscrete
A بهم پیوسته compact
A بهم پیوسته aggregate
A بهم پیوسته accrete

Farsi » English Indirect translations for "بهم پیوسته"
Func. Word Definition Pron.
N الیاف پشم که بهم پیوسته و نخ پشم را تشکیل میدهد binder
ADV بطور پیوسته away
A بهم پیوسته در اثر اتحاد و اشتراک companionate
A بهم متصل و پیوسته chock-a-block
A پیوسته continuous
A پیوسته continual
A پیوسته ceaseless
A پیوسته incessant
A پیوسته uninterrupted
A پیوسته eternal
A پیوسته connected
A پیوسته allied
A پیوسته joined
A پیوسته united
A پیوسته attached
A پیوسته contiguous
A پیوسته syndetic
A پیوسته proximate
A پیوسته vicinal
A پیوسته married
A پیوسته coalescent
ADV پیوسته forever
ADV پیوسته forevermore
V پیوسته امدن به haunt
A پیوسته برگ gamophyllous