Farsi Dictionary

Farsi - English Dictionary

Persian Dictionary

Farsi English Translation

Share |
Word
Farsi » English Translations for "توده"
Func. Word Definition Pron.
N توده bulk
N توده pile
N توده cob
N توده heap
N توده mass
N توده lump
N توده congeries
N توده cumulus
N توده barrow
N توده midden
N توده oodles
N توده rick
N توده stack
N توده shock
N توده conglomeration
N توده agglomeration
N توده volume
N توده aggregation
N توده aggregate
N توده accumulation
N توده cumulation
N توده clot
N توده gross
N توده block
N توده bloc

Farsi » English Indirect translations for "توده"
Func. Word Definition Pron.
N اهن توده pig iron
N برف توده snowdrift
V بصورت توده جمع کردن bulk
N تحریک کننده توده مردم rabble-rouser
N توده ابرومه cloud
N توده ابری که حاشیهاش سفید است و قبل از رعد و برق در اسمان ظاهر میشود thunderhead
N توده انباشته quarry
N توده انبوه lot
N توده انبوه cloud
N توده باد اورده drift
N توده بهم بافته مولد قارچ و باکتری mycelium
A توده پسند popular
N توده جمع شده floc
N توده چوب woodpile
N توده خاکی که موش کور زیر زمینی درست میکند molehill
N توده خرمن ruck
N توده درختان واقع بر روی تپه tump
N توده درهم و برهم farrago
N توده سرب pig lead
N توده سنگ massif
N توده سنگ cairn
N توده سنگریزه در پای صخره talus
N توده شدن drift
N توده شن sand pile
N توده شناور علف و نی که در رود نیل مانع کشتیرانی میشود sudd