Farsi Dictionary

Farsi - English Dictionary

Persian Dictionary

Farsi English Translation

Share |
Word
Farsi » English Translations for "جوان"
Func. Word Definition Pron.
A جوان young
A جوان youthful
A جوان adolescent
A جوان boyish

Farsi » English Indirect translations for "جوان"
Func. Word Definition Pron.
N افسر جوان افراطی Turk: young Turk
A تازه جوان juvenescent
N تیموس حیوانات جوان sweetbread
N جعبه ای که زن جوان جهیزیه والبسه خود را در ان میگذارد hope chest
N جوان اوباش صفت hooligan
N جوان جلف gigolo
N جوان خارج رفته macaroni
N جوان دخترباز playboy
N جوان رعنایی که عاشق تصویرخود شد Narcissus
N جوان روستایی swain
N جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود Adonis
N جوان ژیگولو و خود نما skipjack
N جوان ژیگولو و خوشگذران Johnny
N جوان سلحشور younker
A جوان شونده juvenescent
N جوان شیک beau
N جوان عیاش playboy
N جوان گستاخ snot
N جوان نجیب زاده المانی junker
A جوان وار youngish
N جوان ولگرد punk
N حالت جوان شدن juvenescence
N دختر جوان gill
N دختر جوان trull
N دختر جوان pigeon