Farsi Dictionary

Farsi - English Dictionary

Persian Dictionary

Farsi English Translation

Share |
Word
Farsi » English Translations for "عدم فعالیت"
Func. Word Definition Pron.
N عدم فعالیت inactivity

Farsi » English Indirect translations for "عدم فعالیت"
Func. Word Definition Pron.
N احضار برای فعالیت های نظامی call-up
N ازدیاد فعالیت غذه درقی hyperthyroid
N ایجاد فعالیت activation
V با فعالیت فکری چیزی بوجود اوردن churn
V با فعالیت و کوشش راه باز کردن work in
A بدون فعالیت inactive
V برای جمعاوری اراء فعالیت کردن canvass
V برای جمعاوری اراء فعالیت کردن canvas
N برگشت و وقفه فعالیت حیاتی موجود parabiosis
N تجدید فعالیت resurgence
N تجدید فعالیت pickup
N جانورانی که در روز فعالیت دارند diurnal
N جای محدود برای فعالیت حیوانات home range
N حدود فعالیت orbit
N حدود فعالیت sphere
A دارای فعالیت بیش از اندازه hyperactive
A در حال فعالیت onstream
V در فعالیت بودن hum
N دوران رکود و عدم فعالیت dog days
N سال کم فعالیت off year
N سرمایه حاصله در اثر کار و فعالیت working asset
N عامل کاهش دهنده فعالیت بدنی depressant
N عایدی فعالیت turnover
N عمل یا فعالیت رسوبی sedimentation
N فرونشستگی احساسات یا فعالیت parabiosis