Farsi Dictionary
Farsi - English Dictionary
Persian Dictionary
Farsi English Translation
Share
|
Dictionary
Text Translation
Tools
Resources
Contact Us
Help
Farsi - English Dictionary
Farsi - English Translation
Word
Farsi » English
Translations for "مختلف"
Func.
Word
Definition
Pron.
A
مختلف
different
A
مختلف
variant
A
مختلف
various
A
مختلف
diverse
A
مختلف
dissimilar
A
مختلف
disparate
A
مختلف
multifarious
A
مختلف
several
PREF
مختلف
hetero-
A
مختلف
divergent
Farsi » English
Indirect translations for "مختلف"
Func.
Word
Definition
Pron.
N
اتحاد عناصر مختلف اجتماع
integration
N
اجناس مختلف از درجه متوسط
middling
N
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پردهنقاشی
collage
N
ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
intermarriage
V
ازدواج کردن با افراد ملل یا نژادهای مختلف
intermarry
A
از نژاد مختلف
half-breed
A
از نژادهای مختلف
polyphyletic
N
اشکال مختلف یک حرف
graph
N
امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
outcross
N
امیزش و بهم امیختگی طبیعی قسمتهای مختلف
adhesion
A
انواع مختلف اردک ماهی
wall-eyed
N
انواع مختلف اردک ماهی
walleye
N
بخشی که شامل مواد مختلف و بدون دسته بندی است
catch-all
N
بغیر از و دیگر و از جنس دیگری یا ازنوع مختلف
hetero
N
بورس کالاهای مختلف
stock market
V
به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment
A
بین ایالتها و کشورهای مختلف
interstate
A
بین کالجهای مختلف
intercollegiate
A
بین نژادهای مختلف
interracial
A
پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
blocky
N
پیدایش انسان از نژادهاومبادی مختلف
polygenesis
N
تالیف عقاید مختلف
syncretism
N
تصاریف مختلف کلمه یا فعل
allomorph
A
تلفیق کننده عقاید مختلف
syncretic
N
تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem pole