Farsi Dictionary

Farsi - English Dictionary

Persian Dictionary

Farsi English Translation

Share |
Word
Farsi » English Translations for "مردی که از زنش جدا شده"
Func. Word Definition Pron.
N مردی که از زنش جدا شده grass widower

Farsi » English Indirect translations for "مردی که از زنش جدا شده"
Func. Word Definition Pron.
V از مردی افتادن desex
V از مردی افتادن desexualize
N از مردی انداختن emasculation
V از مردی انداختن emasculate
V از مردی انداختن unman
N الت مردی penis
N الت مردی pintle
N حالت مردی masculinity
A دارای نیروی مردی virile
N زنی یا مردی که معشوق خود را یکباره رها کند jilt
N قرار ملاقات میان زن و مردی که همدیگر را نمیشناسند blind date
N قوه مردی virility
N مردی man
N مردی manhood
N مردی masculinity
N مردی virility
N مردی که الوار را بهم می چسباند raftsman
N مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند barman
N مردی که سلمانی زنانه باشد coiffeur
N مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد lady: ladies' man
N مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد lady: lady's man
A وابسته به پرستش الت مردی phallic