Farsi Dictionary

Farsi - English Dictionary

Persian Dictionary

Farsi English Translation

Share |
Word
Farsi » English Translations for "میمون"
Func. Word Definition Pron.
N میمون ape
N میمون monkey
N میمون puggy
N میمون anthropoid
N میمون man-ape
N میمون jackanapes

Farsi » English Indirect translations for "میمون"
Func. Word Definition Pron.
N انسان اولیه میمون نمای دورهء پلیوسن که جمجمهاش در جاوه کشف شده Pithecanthropus
N بزرگترین میمون شبیهانسان gorilla
N جانورانی که انسان وانواع میمون ها نیز جزو ان بشمار میروند homo
A شبیه میمون simian
N گل میمون snapdragon
N میمون ادم نما anthropoid
N میمون ادم وار chimp
N میمون ادم وار chimpanzee
N میمون ادم وار ape: great ape
N میمون پوزهدار lemur
N میمون پوزهدار ماداگاسکار lemur
N میمون پوزه دراز mongoose
N میمون دراز دست gibbon
N میمون درختی سوماترا orangoutang
N میمون درختی سوماترا orangutan
N میمون شبگرد هندی tarsier
N میمون صفت copycat
N میمون صفتی copycat
N میمون لمور lemur
A میمون مانند apelike
A میمون مانند simian
N نوعی میمون دنیای قدیم macaque
N یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه baboon