Farsi Dictionary

Farsi - English Dictionary

Persian Dictionary

Farsi English Translation

Share |
Word
English » Farsi Translations for "glass"
Func. Word Definition Pron.
N glass شیشه glæs
N glass ابگینه glæs
N glass لیوان glæs
N glass گیلاس glæs
N glass جام glæs
N glass استکان glæs
N glass ایینه glæs
N glass شیشه دوربین glæs
N glass شیشه ذرهبین glæs
N glass الت شیشهای glæs
N glass شیشه الات glæs
V glass شیشه گرفتن glæs
V glass شیشه ای کردن glæs
V glass صیقلی کردن glæs

English » Farsi Indirect translations for "glass"
Func. Word Definition Pron.
N burning glass ذره بین 'bɜ:rnıŋglæs
N burning glass عدسی محدب یاایینه مقعر 'bɜ:rnıŋglæs
N field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین 'fi:ld,glæs
N field glass دوربین صحرایی 'fi:ld,glæs
N flint glass بلور 'flıntglæs
N flint glass utensil ظرف بلور
PHR A glass of tomato juice. یک لیوان آب گوجه فرنگی.
PHR Could I have a clean glass? امکان دارد یک لیوان تمیز به من بدهید؟
PHR How much is a glass? یک لیوان چقدر می شود؟
N looking glass ایینه 'lʋkıŋ,glæs
N looking glass اینه 'lʋkıŋ,glæs
N magnifying glass ذره بین
PHR May I have a glass of beer? امکان دارد یک لیوان آبجو به من بدهید؟
N spun glass شیشه تاب خورده
N spun glass شیشه مذاب الیاف مانند
N wired glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
N glass beads منجوق
N glass eye چشم شیشهای 'glæs,aı
N glass eye چشم مصنوعی 'glæs,aı
A glass-eyed کور
A glass-eyed بی حالت
N glass snake نوعی سوسمار مخصوص امریکای جنوبی {ج.ش.}
N glass wool تودهای از رشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا در تصفیه هوا بکار میرود ,glæs'wʋl
N glass wool پشم شیشه ,glæs'wʋl
N ground glass نوعی شیشهنورافشان که دارای سطحی تراشیده است